با وجود گذشت بیش از دو دهه از معرفی تفکر استراتژیک و بیش از یک دهه از احساس لزوم توجه به آن در سازمانها و در بین مدیران، مدلی برای سنجش قابلیت تفکر استراتژیک مدیران وجود ندارد. بنابراین در این پژوهش تلاش گردید تا بر اساس ادبیات نظری، مدلی مفهومی برای سنجش قابلیت تفکر استراتژیک مدیران ارائه گردد. برای دستیابی به این هدف، پرسشنامهای در این زمینه، تدوین گردید و در اختیار 70 نفر از مدیران فعال در صنعت کاشی و سرامیک قرار گرفت و در نهایت دادههای 55 پرسشنامه با استفاده از روش معادلات ساختاری و نرمافزار آموس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان میدهد که قابلیت تفکر استراتژیک یک مدیر با پنج مؤلفه «تصور آینده آرمانی و تمرکز بر آن»؛ «فرصتجویی هوشمندانه با دیدگاه سیستمی»؛ «درک موقعیت بر مبنای یادگیری و مفاهیم شناختی»؛ «تصمیمگیری منعطف بر مبنای فرضیهسازی» و «قابلیت ایجاد زیرساختهای سازمانی» به عنوان متغیرهای مشاهدهپذیر قابل اندازهگیری است. همچنین تجسم مثبت از آینده بر دو متغیر فرصتجویی هوشمندانه و نیز قابلیت ایجاد زیرساختهای سازمانی تأثیر مثبت دارد.