مقاله به منظور طراحی مدل کنترل راهبردی در صنایع ایران تدوین شده است. فرضیهی اصلی بر اساس دیدگاه لورانژ و همکارانش، به بررسی رابطه بین فرآیند شکل دهی راهبردها و تغییرات محیطی با کنترل های راهبردی می پردازد. در فرآیند شکل دهی راهبردها، دیدگاههای « پیش تدبیری (طرح)» و« نوظهور(الگو)» و در اجرای تغییرات محیطی، بنیادی(غیر قابل تحلیل) و تدریجی(قابل کنترل) مطرح می شود. پارادایم های کنترل راهبردی نظیر: کنترل حوزه های راهبردی، کنترل برنامه ریزی مبتنی بر سناریو ، مدیریت مسایل راهبردی، کنترل مراکز مسؤولیت مالی ، کنترل راهبرد های عمومی،کنترل مفروضات اساسی (مدیریت عوامل حیاتی موفقیت) تحلیل خواهد شد. جامعهی تحقیق 196 واحدهای صنعتی در ایران می باشد. روش شناسی تحقیق با استفاده از پرسش نامه و مصاحبه برحسب نتیجه « کاربردی» و بر حسب هدف«تبیینی» و برحسب نوع داده «کیفی» می باشد. نتیجهی کلی تحقیق این است که بین فرایند شکل دهی راهبردها (پیش تدبیری/نوظهور) و تغییرات محیطی (بنیادی/ تدیریجی)با کنترل راهبردی (کنترل تغییرات بنیادی/ کنترل تغییرات تدریجی) رابطه وجود دارد.